کد مطلب:29143 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

ابوذر غِفاری












3776. تاریخ دمشق - به نقل از معاویة بن ثعلبه -:مردی نزد ابوذر - كه در مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله نشسته بود - آمد و گفت:ای ابوذر! آیا از محبوب ترینِ مردم نزد خود، مرا خبر می دهی؟ زیرا می دانم كه محبوب ترینِ آنان نزد تو، محبوب ترینِ آنان نزد پیامبر خداست.

گفت:آری. سوگند به پروردگار كعبه كه محبوب ترینِ آنان به پیامبر خدا، محبوب ترینشان نزد من است و او این شیخ است (و به علی علیه السلام كه جلویش نماز می خوانْد، اشاره كرد).[1].

3777. الیقین - به نقل از معاویة بن ثعلبه لیثی -:به ابوذر گفتم:ای ابوذر! ما می دانیم كه محبوب ترین فرد نزد پیامبر خدا، محبوب ترینِ آنان نزد توست.

گفت:آری.

گفتیم:كدام برای تو محبوب ترند؟

گفت:این شیخ مظلومِ محروم از حقّ خویش (اشاره اش به امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام بود).[2].

3778. أنساب الأشراف - به نقل از ابو سُخیله -:من و سلمان در رَبَذه، نزد ابوذر رفتیم. گفت:در آینده، فتنه ای خواهد بود. اگر آن را درك كردید، به كتاب خدا و علی بن ابی طالبْ پناه ببرید؛ چون من از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود:«علی، اوّلین كسی است كه به من ایمان آورْد و اوّلین كسی است كه در قیامت با من دست خواهد داد، و او رئیس مؤمنان است».[3].

3779. تاریخ دمشق - به نقل از ابو سخیله -:من و سلمان، به حج رفتیم و بر ابوذر وارد شدیم و مدّتی نزد وی بودیم. وقتی دچار كمبود مال شدیم، گفتم:ای ابوذر! من اتفاقاتی را می بینم كه پیش آمده و می ترسم كه در بینِ مردم، اختلاف به وجود آید. اگر چنین شود، چه دستور می دهی؟

گفت:همراه كتاب خدا و علی بن ابی طالب باش. گواهی می دهم كه از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«علی، اوّلین كسی است كه به من ایمان آورد و اوّلین كسی است كه در روز قیامت با من دست خواهد داد. او صدّیق اكبر است. او فاروق است كه بینِ حقّ و باطل، جدایی می افكند».[4].

3780. كنز الفوائد - به نقل از سهل بن سعید -:روزی ابوذر با گروهی از یاران پیامبر خدا نشسته بود و من هم با آنان بودم كه علی بن ابی طالب پیدایش شد. ابوذر به او چشم دوخت و سپس رو به جماعت كرد و گفت:چه كسی مردی را می جوید كه دوستی او گناهان را چون توفانی كه برگ را از درختان می ریزد، از دوستدارانش بریزد. از پیامبر صلی الله علیه وآله چنین چیزی را شنیدم.

گفتند:آن شخص كیست؟

گفت:همین مردی كه به سویتان می آید؛ پسر عموی پیامبرتان. آن كه یاران محمد صلی الله علیه وآله به او نیازمندند و او به آنان نیاز ندارد. از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«علی، درِ دانش من است و پس از من، بیان كننده آن چیزی است كه به آن برانگیخته شدم. دوستی اش ایمان و دشمنی اش نفاق و نگاه كردن با مهر و محبّت به او عبادت است».

از پیامبرتان رسول خدا شنیدم كه می فرمود:«مَثَل كسانِ من در بین امّتم، مَثَل كشتی نوح است كه آن كه بدان سوار شود، نجات پیدا می كند، و آن كه از آن روی بگردانَد، غرق می گردد؛ و همچون باب توبه بنی اسرائیل است. آن كه بدان وارد شود، آسوده و با ایمان است و آن كه آن را ترك كند، كافر است».

آن گاه علی علیه السلام رسید، ایستاد و سلام كرد. سپس فرمود:«ای ابوذر! آن كه برای آخرت كار كند، خداوند، كار دنیا و آخرتش را بسنده است، و آن كه بین خود و خدایش را نیكو سازد، خداوند بین او و بندگانش بسنده است، و آن كه پنهانش را نیكو سازد، خداوند، آشكارش را نیكو خواهد كرد. لقمان حكیم به پسرش از روی پنددهی گفت:ای پسرم! چه كسی خدای عزوجل را جسته و نیافته است؟ چه كسی به خدا پناه آورده و خداوند از او حمایت نكرده است؟ چه كسی بر خدا توكّل كرده و خدا بسنده اش نبوده است؟».

آن گاه علی علیه السلام رفت و ابوذر گفت:سوگند به آن كه جانم به دست اوست، هیچ امّتی كسی را به پیشوایی (یا گفت:به پیروی) نگرفته، در حالی كه در بین آنان، داناتر از او به خدا و دین او بوده، جز آن كه كارشان به سقوط انجامیده است.[5].

ر. ك:ج 12، ص 27 (ابوذر غِفاری).









    1. تاریخ دمشق:265/42 و 264/42، المناقب:43/69، ذخائر العقبی:118.
    2. الیقین:12/144، كشف الغمّة:344/1.
    3. أنساب الأشراف:361/2، شرح نهج البلاغة:228/13، المسترشد:106/290.
    4. تاریخ دمشق:8369/41/42، الأمالی، صدوق:304/274، الإرشاد:31/1.
    5. كنز الفوائد:67/2.